از حال بد تا حال خوب

سلام. ببخشید وسط روضه، مزاحم حال خوشتون شدم، شما برای مظلومیت امامتون گریه می کنید؟ 

 

+اول از همه بخاطر برنامتون، براتون متأسفم، و در جوابتون باید بگم نه (گریه با شدت بیش تر) 

 

پس دلیلش چیه؟ 

 

+چون گریم نمی گرفت!

وجودم، "کاملشو" می خواد

خودتونو معرفی کنید و بگید مشغول به چه کاری هستید؟ 

 

+"نیمه گمشده" هستم، پازل وجود این و اونو کامل می کنم.

ادامه مطلب ...

از کانت می‌پرسم

شما برای اینکه احساس تنهایی نکنید، چه کار می کنید؟ 

 

+ تو تاکسی عقب می شینم!

معامله نه، مشاوره

میشه با من احساس نزدیکی کنی؟ 

 

+احساس نزدیکی رو نمی دونم، ولی نزدیکی رو چرا! 

  

خیلی خوبه که با من احساس نزدیکی می کنی و راحت صحبت می کنی! خوب چی شد مشاوره اومدی؟ 

 

+هیچی دیگه، یه روز که بلند شدم، بعد از حمام و اینا، بعد هم فکری و بالا پایین "دوستان"، ببخشید "نظر دوستان"، به این نتیجه رسیدم که به یه مشاور برم، ببخشید،پیش یه مشاور برم بلکم اون یه راه کاری لای پام، ببخشید جلوی پام بذاره، ببینم، "که میشه کرد"..نه، "چه میشه کرد". 

 

پسرم، من دقیقا مشکل شما رو متوجه شدم، شما فرد مذهبی‌ای هستید؟ 

 

+نمی دونم، فکر نکنم..چطور؟ 

 

خیلی خوب، شما باید یک سفر چندهفته ای به تایلند داشته باشید، خوشبین نیستم ولی بلکم خالی بشید.

حداقل‌ها رو رعایت کنید

آقا....آقا، "کناری"؟...

 

+بفرمایید 

 

 شما که داری با خودکارت، نویز ایجاد می کنی، اگه "ایجاد-لازمی"، حداقل ریتمیک ایجاد کن پا بگیرم.