آقا خجالت بکش، مگه خودت خوار و مادر نداری؟
+مگه شما به خواهر مادرتون نظر دارید؟!
شوخی می کنی؟
+نه... ولی شوخی شوخی زیاد میکنم!
مگه تو آشناهاتون مورد خوب پیدا نمی شه، بری از راه درست و منطقیش؟
+مورد خوب نه، ولی مورد دار چرا.
پس چرا گیر دادی به خواهر مادر ما؟ برو مخ همون آشناهای مورد دارتون رو بزن.
+آخه خواهر مادرمن!
خودتونو معرفی کنید و بگید چه داعیه ای دارید؟!
+"رب النوع دری وری" هستم، من از شما به رگ گردنم نزدیک ترم!
شما چطور شد خلاف-کار شدید و به اینجا رسیدید؟
+ راستشو بخواید، من خیلی تدریجی و رو برنامه به این جا رسیدم. خیلی هواسم جمع بود که مبادا یه دفعه کاری رو بدون فکر و از روی هیجان کاذب انجام بدم.
الان راضی اید از خودتون؟
+راضی که نه، ولی سعی کردم تو هیچ برهه ای، دست به کار غیرمنطقی نزنم.
فکر می کنید دلیل اینکه شما به این جا رسیدید و کلا از طرف جامعه،فردی منفور هستید چیه؟
+خیلی مطمئن نیستم ولی حدسم روی نداشتن وجدانه!
مسبب این امر رو چی می دونید؟
+خودم نظر خاصی ندارم ولی به نظر اطرافیانم مسبب پدرمه.
چطور؟
+یه دلایلی رو میگن، ولی من ربطشونو نمی فهمم!
اطرافیانت در برخورد با راهی که میری و کارهایی که ازت سر می زنه چی می گن؟
+مادرم و نزدیکام که دیگه عادت کردن، ولی آشناهای دور معمولا بهم می گن، "حروم زاده"!
مخاطب خاص؟
+بله؟
یعنی فقط خودمو خودت!
+هیس بابا زشته، مگه نمی بینی مخاطب عام نشسته!؟
کو؟!
+اوناهاش(!)
ئه! کی تو رو را داده؟ پاشو بیا این 200 تومنو بگیر، برو برا خودت یه نوشمک بخر.