....تو این پیرامون!

دیگه خسته شدم...میخوام بخزم یه گوشه، یه قل دو قل بازی کنمو هار هار، برا پیرامونم اشک بریزم!

+چی شده رفیق..خدا بد نده..؟

 

بی خی...پایه ای بریم با هم، دونفره  یه جای دور، تو ساحلای سنگی ..سنگای خوب پیدا کنیمو یه قول دوقول بازی کنیم؟..پیرامونم حتی به ت خ ممون باشه..

 

+آخه زن بچرو چه کنم؟

 

سگ خور، با همین سنگای تو پاسیوتون، همین اتاق نه، اتاق بغلی یه قل دوقل بازی می کنیم..پیرامون ِ خانوم والده..خوبه؟

 

+آخه...!

 

ئَه ئَه، ری دی بابا...

..پیرامون ِ ما از کرگی دم نداشت!




"حذف در عنوان...این بار...به قرینه سانسوری بود!"

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ

چرا به غریبه رو میندازی، به خودم بگو بازم عیدی میریم شمال وسط سبزیای گوگل ارث.

انگار ما از دار این پیرامون، یه تو رو فقط داریم!

شصت پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:25 ق.ظ

بالاخره یه بار با ادامه مطلبت حال کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد