شب جمعه ی یک زوج جوان

بذارم؟


+نه... بذار یه بارم که شده نذارم!


بذارم که نذاری؟


+نذار که  دیگه هیچ وقت نذارم!


باشه بابا، حالا چرا ناراحت می شی....خوب نمی ذارم.



عامه-پرند!

مخاطب خاص؟ 

 

+بله؟ 

 

یعنی فقط خودمو خودت! 

 

+هیس بابا زشته، مگه نمی بینی مخاطب عام نشسته!؟

  

کو؟! 

 

+اوناهاش(!) 

 

ئه! کی تو رو را داده؟ پاشو بیا این 200 تومنو بگیر، برو برا خودت یه نوشمک بخر.

معامله نه، مشاوره

میشه با من احساس نزدیکی کنی؟ 

 

+احساس نزدیکی رو نمی دونم، ولی نزدیکی رو چرا! 

  

خیلی خوبه که با من احساس نزدیکی می کنی و راحت صحبت می کنی! خوب چی شد مشاوره اومدی؟ 

 

+هیچی دیگه، یه روز که بلند شدم، بعد از حمام و اینا، بعد هم فکری و بالا پایین "دوستان"، ببخشید "نظر دوستان"، به این نتیجه رسیدم که به یه مشاور برم، ببخشید،پیش یه مشاور برم بلکم اون یه راه کاری لای پام، ببخشید جلوی پام بذاره، ببینم، "که میشه کرد"..نه، "چه میشه کرد". 

 

پسرم، من دقیقا مشکل شما رو متوجه شدم، شما فرد مذهبی‌ای هستید؟ 

 

+نمی دونم، فکر نکنم..چطور؟ 

 

خیلی خوب، شما باید یک سفر چندهفته ای به تایلند داشته باشید، خوشبین نیستم ولی بلکم خالی بشید.

از ترس

ریدی؟ 

 

+بله. 

 

ریدی.

He is all passion

برای بار سوم می‌پرسم،‌عروس خانوم، آیا وکلیم شما را به عقد دائم آقای "طالب شهوتی" در بیاورم؟


+عروس خانوم رفتن .............. به گا!


آقا داماد گویا از خود بی خود شدن، خانوم ها کل بکشند، مبارک باشه به سلامتی!